
عقاید یک دلقک (The Clown)
نویسنده: هاینریش بل (Heinrich Boll)
ترجمه: شریف لنکرانی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1397 (چاپ 49)
قیمت: 32000 تومان
تعداد صفحات: 272 صفحه
شابک: 978-964-00-1420-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 24 نفر
امتیاز کتاب: (3.92 امتیاز با رای 36 نفر)
نویسنده: هاینریش بل (Heinrich Boll)
ترجمه: شریف لنکرانی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1397 (چاپ 49)
قیمت: 32000 تومان
تعداد صفحات: 272 صفحه
شابک: 978-964-00-1420-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 24 نفر
امتیاز کتاب: (3.92 امتیاز با رای 36 نفر)
قهرمان داستان، هانس شنیر، دلقکی است که زندگی خود را با اجرای نمایشهای کمدی در شهرهای مختلف میگذراند. او فرزند خانوادهای بسیار ثروتمند است، اما در طول زندگیاش چندان از این ثروت بهره نبرده است. چه در کودکی به دلیل روشهای سختگیرانهی تربیتی پدر و چه بعد از آن که خانه را ترک کرده و به نمایش رو آورده است.
هانس در مدرسهای متعلق به کاتولیکها درس خوانده. با اینکه خود و خانوادهاش کاتولیک نیستند. در مدرسه او با ماری آشنا میشود و عاشق همدیگر میشوند. ماری با وجود آنکه اعتقادات محکمی به مذهب کاتولیک دارد، میپذیرد که بدون ازدواج با هانس زندگی کند و آنها پنج سال را در شهرها و هتلهای مختلف، هرجا که هانس نمایش دارد، سر میکنند. اما بروز اتفاقی باعث میشود که ماری هانس را ترک کند تا با یکی دیگر از همکلاسیهایش ازدواج کند و همین مساله موجب افسردگی هانس و بازگشتاش به شهر زادگاهاش میشود ...
هانس در مدرسهای متعلق به کاتولیکها درس خوانده. با اینکه خود و خانوادهاش کاتولیک نیستند. در مدرسه او با ماری آشنا میشود و عاشق همدیگر میشوند. ماری با وجود آنکه اعتقادات محکمی به مذهب کاتولیک دارد، میپذیرد که بدون ازدواج با هانس زندگی کند و آنها پنج سال را در شهرها و هتلهای مختلف، هرجا که هانس نمایش دارد، سر میکنند. اما بروز اتفاقی باعث میشود که ماری هانس را ترک کند تا با یکی دیگر از همکلاسیهایش ازدواج کند و همین مساله موجب افسردگی هانس و بازگشتاش به شهر زادگاهاش میشود ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"وقتی به بن رسیدم، هوا تاریک شده بود. به خودم فشار آوردم نگذارم ورودم به ترتیبی بگذرد که در عرض پنج سال خانهبهدوشی میگذشت و شکلی خودکار به خود گرفته بود: پلههای ایستگاه پایین، پلههای ایستگاه بالا، کیف سفری به کنار، بلیت قطار از جیب پالتو بیرون، کیف زیر بغل، دادن بلیت، رفتن به طرف روزنامهفروش، خرید روزنامههای عصر، خروج از ایستگاه و اشاره به یک تاکسی. پنج سال تمام تقریبا هر روز از جایی حرکت کردهام و به جایی رسیدهام، صبحها پلههای ایستگاه راهآهن را بالا و پایین رفتهام و بعدازظهرها پلههای ایستگاه راهآهن را پایین و بالا رفتهام، تاکسی صدا زدهام، در جیب کتم دنبال پول برای رانندهی تاکسی گشتهام، روزنامههای عصر را از دکهها خریدهام و در گوشهای از ضمیرم از بیتفاوتی حسابشدهی این ترتیب خودکار کیف کردهام. از وقتی ماری مرا ترک کرد تا با این مرتیکهی کاتولیک، تسوپفنر عروسی کند، گذران این برنامه مکانیکیتر شده است، بدون اینکه ذرهای از بیتفاوتیاش کاسته شود ..."
"وقتی به بن رسیدم، هوا تاریک شده بود. به خودم فشار آوردم نگذارم ورودم به ترتیبی بگذرد که در عرض پنج سال خانهبهدوشی میگذشت و شکلی خودکار به خود گرفته بود: پلههای ایستگاه پایین، پلههای ایستگاه بالا، کیف سفری به کنار، بلیت قطار از جیب پالتو بیرون، کیف زیر بغل، دادن بلیت، رفتن به طرف روزنامهفروش، خرید روزنامههای عصر، خروج از ایستگاه و اشاره به یک تاکسی. پنج سال تمام تقریبا هر روز از جایی حرکت کردهام و به جایی رسیدهام، صبحها پلههای ایستگاه راهآهن را بالا و پایین رفتهام و بعدازظهرها پلههای ایستگاه راهآهن را پایین و بالا رفتهام، تاکسی صدا زدهام، در جیب کتم دنبال پول برای رانندهی تاکسی گشتهام، روزنامههای عصر را از دکهها خریدهام و در گوشهای از ضمیرم از بیتفاوتی حسابشدهی این ترتیب خودکار کیف کردهام. از وقتی ماری مرا ترک کرد تا با این مرتیکهی کاتولیک، تسوپفنر عروسی کند، گذران این برنامه مکانیکیتر شده است، بدون اینکه ذرهای از بیتفاوتیاش کاسته شود ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: