
خدمتکار (The Help)
نویسنده: کاترین استاکت (Kathryn Stockett)
ترجمه: نسترن ظهیری
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 42000 تومان
تعداد صفحات: 666 صفحه
شابک: 978-964-311-997-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 88 نفر
امتیاز کتاب: (4.86 امتیاز با رای 21 نفر)
نویسنده: کاترین استاکت (Kathryn Stockett)
ترجمه: نسترن ظهیری
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 42000 تومان
تعداد صفحات: 666 صفحه
شابک: 978-964-311-997-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 88 نفر
امتیاز کتاب: (4.86 امتیاز با رای 21 نفر)
"خدمتکار" رمانی مدرن است با داستانهای متکثری از زبان چند شخصیت زن اصلی. رمان به موضوع خدمتکاران سیاهپوستی میپردازد که در خانه سفیدپوستان در شهر جکسون ایالت میسیسیپی در اوایل دهه 1960 کار میکردند.
... "خدمتکار" رمانی، قصه در قصه است. قصه یک نویسنده تازه کار که مشکلات زندگی رنگینپوستها را مینویسد اما این قصه یک قصه اجتماعی یا آموزشی صرف نیست بلکه زندگی سیاهان خدمتکار است و روابط آنها با بچه سفیدهایی که بزرگ میکنند و با دنیای پیرامونشان. (برگرفته از معرفی صورت گرفته از کتاب در روزنامه اعتماد)
... "خدمتکار" رمانی، قصه در قصه است. قصه یک نویسنده تازه کار که مشکلات زندگی رنگینپوستها را مینویسد اما این قصه یک قصه اجتماعی یا آموزشی صرف نیست بلکه زندگی سیاهان خدمتکار است و روابط آنها با بچه سفیدهایی که بزرگ میکنند و با دنیای پیرامونشان. (برگرفته از معرفی صورت گرفته از کتاب در روزنامه اعتماد)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"می موبلی صبح زود یک روز یکشنبهی آگوست 1960 به دنیا آمد. ما دوست داریم او را فرزند کلیسا صدا بزنیم. کار من مراقبت از بچه سفیدها، و آشپزی و رفت و روب است. در عمرم هفده بچه را بزرگ کردهام. بلدم چطور بچههاشان را بخوابانم، گریهشان را بند بیاورم، و صبح قبل از این که مامانهاشان حتی از رختخواب بیرون بیایند سر قصری بنشینند.
اما من هیچ بچهای ندیدهام که مثل می موبلی لیفولت هوار بکشد. روز اولی که از در وارد میشوم، آنجا نشسته، سرخ شده و از دلدرد هوار میکشد، و طوری در مقابل شیشه شیر مقاومت میکند انگار شلغم گندیده است. خانم لیفولت، وحشتزده به بچهاش نگاه میکند. "اشکال کارم کجا است؟ چرا نمیتوانم گریهی این را قطع کنم؟"
این؟ شستم خبردار شد: یک جای کار میلنگد …" (گزیده کتاب مربوط به ترجمه "شبنم سعادت"، چاپ انتشارات افراز است)
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید اینجا و اینجا بیابید.
"می موبلی صبح زود یک روز یکشنبهی آگوست 1960 به دنیا آمد. ما دوست داریم او را فرزند کلیسا صدا بزنیم. کار من مراقبت از بچه سفیدها، و آشپزی و رفت و روب است. در عمرم هفده بچه را بزرگ کردهام. بلدم چطور بچههاشان را بخوابانم، گریهشان را بند بیاورم، و صبح قبل از این که مامانهاشان حتی از رختخواب بیرون بیایند سر قصری بنشینند.
اما من هیچ بچهای ندیدهام که مثل می موبلی لیفولت هوار بکشد. روز اولی که از در وارد میشوم، آنجا نشسته، سرخ شده و از دلدرد هوار میکشد، و طوری در مقابل شیشه شیر مقاومت میکند انگار شلغم گندیده است. خانم لیفولت، وحشتزده به بچهاش نگاه میکند. "اشکال کارم کجا است؟ چرا نمیتوانم گریهی این را قطع کنم؟"
این؟ شستم خبردار شد: یک جای کار میلنگد …" (گزیده کتاب مربوط به ترجمه "شبنم سعادت"، چاپ انتشارات افراز است)
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید اینجا و اینجا بیابید.
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: