
هری پاتر و سنگ جادو (Harry Potter and the Sorcerer's Stone)
نویسنده: جی. کی. رولینگ (J.K. Rowling)
ترجمه: سعید کبریایی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1397 (چاپ 41)
قیمت: 37000 تومان
تعداد صفحات: 348 صفحه
شابک: 978-964-5757-02-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 16 نفر
امتیاز کتاب: (4.8 امتیاز با رای 20 نفر)
نویسنده: جی. کی. رولینگ (J.K. Rowling)
ترجمه: سعید کبریایی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1397 (چاپ 41)
قیمت: 37000 تومان
تعداد صفحات: 348 صفحه
شابک: 978-964-5757-02-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 16 نفر
امتیاز کتاب: (4.8 امتیاز با رای 20 نفر)
این کتاب اولین داستان از مجموعه داستانهای هری پاتر است. در این داستان خواننده برای اولینبار با هری پاتر آشنا میشود.
هری پسر یتیمی که پدر و مادرش را از دست داده، در شبی تاریک به خاله و شوهر خالهاش سپرده میشود تا از او مواظبت کنند و او را بزرگ کنند. هری در خانهی خالهاش خیلی سختی میکشد. خانوادهی خالهی هری بسیار پسرشان دادلی را لوس میکنند و در عوض هرچه دستشان میرسد به هری سرکوفت میزنند و او را اذیت میکنند.
اما پس از سالها، درست وقتی زمان مدرسه رفتن هری میشود اتفاقی میافتد. آدمهای عجیبی از راه میرسند و هری را با خود به شگفتانگیزترین مدرسهی شبانهروزی دنیا میبرند. به مدرسهی جادوگری هاگوارتز.
در هاگوارتز است که بالاخره هری متوجه میشود چه بلایی بر سر پدر و مادرش آمده و …
هری پسر یتیمی که پدر و مادرش را از دست داده، در شبی تاریک به خاله و شوهر خالهاش سپرده میشود تا از او مواظبت کنند و او را بزرگ کنند. هری در خانهی خالهاش خیلی سختی میکشد. خانوادهی خالهی هری بسیار پسرشان دادلی را لوس میکنند و در عوض هرچه دستشان میرسد به هری سرکوفت میزنند و او را اذیت میکنند.
اما پس از سالها، درست وقتی زمان مدرسه رفتن هری میشود اتفاقی میافتد. آدمهای عجیبی از راه میرسند و هری را با خود به شگفتانگیزترین مدرسهی شبانهروزی دنیا میبرند. به مدرسهی جادوگری هاگوارتز.
در هاگوارتز است که بالاخره هری متوجه میشود چه بلایی بر سر پدر و مادرش آمده و …
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آقا و خانم دورسلی ساکن خانهی شمارهی چهار خیابان پریوت درایو بودند. خانوادهی آنها بسیار معمولی و عادی بود و آنها از این بابت بسیار راضی و خشنود بودند. این خانواده به هیچ وجه با امور مرموز و اسرارآمیز سر و کار نداشتند زیرا سحر و جادو را امر مهمل و بیهودهای میپنداشتند و علاقهای به این گونه مسائل نداشتند.
آقای دورسلی مدیر شرکت دریلسازی گرونینگز، مردی درشتاندام و قوی هیکل بود با گردنی بسیار کوتاه که سبیل بلندی داشت. همسر او، خانم دورسلی زنی لاغراندام بود با موهای بور و گردنی کشیده و بلند. بلندی گردنش بسیار برایش مفید بود زیرا بیشتر وقتش را صرف سرک کشیدن به خانهی همسایهها میکرد. آنها پسری داشتند به نام دادلی که به عقیده خودشان لنگه نداشت ..."
"آقا و خانم دورسلی ساکن خانهی شمارهی چهار خیابان پریوت درایو بودند. خانوادهی آنها بسیار معمولی و عادی بود و آنها از این بابت بسیار راضی و خشنود بودند. این خانواده به هیچ وجه با امور مرموز و اسرارآمیز سر و کار نداشتند زیرا سحر و جادو را امر مهمل و بیهودهای میپنداشتند و علاقهای به این گونه مسائل نداشتند.
آقای دورسلی مدیر شرکت دریلسازی گرونینگز، مردی درشتاندام و قوی هیکل بود با گردنی بسیار کوتاه که سبیل بلندی داشت. همسر او، خانم دورسلی زنی لاغراندام بود با موهای بور و گردنی کشیده و بلند. بلندی گردنش بسیار برایش مفید بود زیرا بیشتر وقتش را صرف سرک کشیدن به خانهی همسایهها میکرد. آنها پسری داشتند به نام دادلی که به عقیده خودشان لنگه نداشت ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: