
هنوز آلیس ... (Still Alice)
نویسنده: لیزا جنوا (Lisa Genova)
ترجمه: شهین احمدی
ناشر: معین
سال نشر: 1392 (چاپ 1)
قیمت: 12000 تومان
تعداد صفحات: 317 صفحه
شابک: 978-964-165-094-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 54 نفر
امتیاز کتاب: (4.07 امتیاز با رای 15 نفر)
نویسنده: لیزا جنوا (Lisa Genova)
ترجمه: شهین احمدی
ناشر: معین
سال نشر: 1392 (چاپ 1)
قیمت: 12000 تومان
تعداد صفحات: 317 صفحه
شابک: 978-964-165-094-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 54 نفر
امتیاز کتاب: (4.07 امتیاز با رای 15 نفر)
کتاب داستان زندگی یک استاد پنجاه سالهی دانشگاه هاروارد است که روانشناسی شناخت و زبانشناسی تدریس میکند. اما در اوج زندگی حرفهای خود به بیماری آلزایمر زودرس مبتلا میشود. استادی که در طول زندگیاش دربارهی تواناییهای ذهن خوانده، نوشته و گفته است، حالا خود اسیر دیو آلزایمر شده که هر روز گوشهای از ذهنش را به تاراج میبرد. زیبایی داستان آن است که از زبان خود آلیس روایت میشود. از زبان کسی که هر روز میزان تخریب مغزش را میسنجد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آلیس در اتاق خواب، پشت میز تحریرش نشست. صدای رفت و آمد جان از این اتاق به آن اتاق در طبقهی پایین مانع تمرکزش میشد. باید پیش از پروازش مقالهای را که برای مجلهی روانشناسی مینوشت بازخوانی میکرد، اما یک جمله را سه بار خوانده بود بدون اینکه چیزی از آن بفهمد. ساعت روی میز هفت و سی دقیقه را نشان میداد، اما میدانست حدود 10 دقیقه جلوست. از ساعت روی میز و سرعت رفت و آمدهای جان میشد فهمید دیرش شده، اما دنبال چیزی میگردد. در حالی که به اعداد روی ساعت دیجیتالی نگاه میکرد، منتظر بود جان صدایش کند.
- الی؟
مداد را روی میز گذاشت، نفس عمیقی کشید و از جا بلند شد. در طبقهی پایین، در اتاق نشیمن، جان جلوی کاناپه زانو زده بود و داشت زیر کوسنها دنبال چیزی میگشت.
پرسید: کلید؟
- عینک، لطفا برام سخنرانی نکن، دیرم شده ..."
"آلیس در اتاق خواب، پشت میز تحریرش نشست. صدای رفت و آمد جان از این اتاق به آن اتاق در طبقهی پایین مانع تمرکزش میشد. باید پیش از پروازش مقالهای را که برای مجلهی روانشناسی مینوشت بازخوانی میکرد، اما یک جمله را سه بار خوانده بود بدون اینکه چیزی از آن بفهمد. ساعت روی میز هفت و سی دقیقه را نشان میداد، اما میدانست حدود 10 دقیقه جلوست. از ساعت روی میز و سرعت رفت و آمدهای جان میشد فهمید دیرش شده، اما دنبال چیزی میگردد. در حالی که به اعداد روی ساعت دیجیتالی نگاه میکرد، منتظر بود جان صدایش کند.
- الی؟
مداد را روی میز گذاشت، نفس عمیقی کشید و از جا بلند شد. در طبقهی پایین، در اتاق نشیمن، جان جلوی کاناپه زانو زده بود و داشت زیر کوسنها دنبال چیزی میگشت.
پرسید: کلید؟
- عینک، لطفا برام سخنرانی نکن، دیرم شده ..."
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: